حذف کاشی بین کابینت For Good

به طور کلی، سنگ مرمر، سرامیک و چینی همگی تطبیق پذیری را با طراحی ارائه می دهند که به خوبی با سبک های طراحی پشت بین کابینتی همیشه سبز مانند کاشی بین کابینتی آجرنما سازگار است. استاد علی پنجه پور از مشهورترین استادان کاشی کاری ایران است. آگاهی ما دربارهٔ زبان آذری از هر لحاظ ناقص است و معلوماتی هم که در دست داریم، در بیشترین موارد اساسی، با شک و تردید آمیخته است… قبل از رسیدن به پل با پایان زمان بازی مانند حالت عادی به پایان می رسد. اولین آنها در زمان محمود غزنوی وارد منطقه شدند. جملهای به «زبان تبریز» در نزهةالقلوب حمدالله مستوفی. جملهای به زبان «تبریزی» و دو جمله منسوب به شیخ صفیالدین اردبیلی، دو دوبیتی (دوبیت) احتمالاً از او، یک دوبیتی دیگر ظاهراً به زبان اردبیل، و یکی به زبان خلخال، همه اینها در صفوةالصفا از ابن بزاز، معاصر شیخ صدرالدین، پسر شیخ صفیالدین، و بنابراین مربوط به قرن هشتم/چهاردهم. زبان این اشعار تقریباً با دوبیتیهای شیخ صفیالدین یکسان است؛ به چمن «من»،ر، ضمیر پیوسته شخص دوم مفرد (مهر-ər «عشق تو»، قس غم-ər «غم تو» را بخوانید)، از «از»، وی «بدون»، کر-، بن مضارع «کردن»، واچ-، بن مضارع «گفتن» توجه کنید.

با این حال، کردی که در مهاباد در جنوب غربی آذربایجان صحبت میشود و در چندین منطقه دیگر در این منطقه پراکنده است، که برخی آن را از نوادگان مادی میدانند، به این گروه تعلق ندارد و تفاوتهای آشکاری با آن نشان میدهد. این فهرست لزوماً روستاهای آذریزبان آذربایجان را شامل نمیشود، و ممکن است روستاهایی وجود داشته باشد که نویسنده قادر به بازدید از آنها نبوده است، و در آنجا هنوز تاتی فهمیده میشود. قدیمترین متنی که از زبان آذری به جا مانده، دو قصیده است که در نسخهٔ دستنویسی از زینة المجالس، در کتابخانهٔ ایاصوفیه نگهداری میشود و در ۷۳۰ ق/ ۱۳۳۰ م به دست محمد بن احمد سراج تبریزی نوشته شده است. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتاً به زبانی ایرانی به نام آذری سخن میگفتهاند که بعد از هجوم ترکان، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفته، ولی هنوز هم ردپایی از زبان آذری در آن مناطق بهجا مانده است. نویسندگان متعددی، به ویژه ادیب طوسی تعداد زیادی از کلمات غیر ترکی را که در ترکی آذربایجانی بخشهای مختلف آذربایجان استفاده میشوند، جمعآوری کردهاند. کلمات، عبارات، اشعار و ابیات پراکنده که در منابع مکتوب مختلف ثبت شدهاند. این اشعار شامل یک دوبیتی توسط ابوالمجید بایگانی به گویش یکی از مناطق اطراف قزوین؛ دو دوبیتی توسط جولاهای ابهر، ظاهراً معاصر مستوفی، به گویش ابهر، شهری در خمسه، و قطعهای از نه دوبیتی، توسط فردی به نام اویانج یا اوتنج، به گویش زنجان است.

این واقعیت که این گویشها نسبتاً فراوان هستند و در مناطق مجاور در یک قلمرو وسیع صحبت میشوند، بومی بودن آنها را در این مناطق تأیید میکند و قویاً با این احتمال که آنها از مناطق دیگر به آذربایجان و مناطق مرزی آن گسترش یافتهاند، مخالفت میکند. در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهنپرستی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در نیمهٔ اول سدهٔ ۵ه.ق/۱۱م ابومنصور موفقالدین هروی در الابنیه عن حقائقالادویه کلمهٔ «کلول» به معنی خُلّر را از این زبان نقل کرده و بعد از او اسدی و شاگردانش که در آذربایجان میزیستهاند در لغت فرس واژهای بسیاری از زبان آذری باستان نقل کردهاند. تا سده پنجم در همهٔ مأخذی که از زبان آذربایجان یاد شده به جز بلاذری که یک کلمه از این زبان نقل کرده بقیه فقط اشاره به نام این زبان دارند و نمونههایی از این زبان به دست داده نشده است. یکی از این دو قصیده که در شکایت از روزگار است، ۵۷ بیت دارد و ظاهراً به نام امیر مجیرالدین یعقوب، فرزند ملک عادل ابوبکر بن ایوب، از خاندان ایوبیان جزیره (میافارقین) است و در میان سالهای ۶۲۰-۶۲۶ ق/ ۱۲۲۳-۱۲۲۹ م، احتمالاً در شهر اخلاط، سروده شده است و قصیدهٔ دیگر، ۲۹ بیت دارد که برخی ویژگیهای آوایی و دستوری و واژگانی زبان آذری را میتوان از آنها برگرفت.

همزمان با به قدرت رسیدن صفویان و رسمی شدن تشیع، مشهد از اهمیت ویژهای برخوردار شد و خصوصاً با رواج سنت وقف در این دوره، زمینهای زیادی وقف علی بن موسی الرضا شد که برای اداره این املاک منصبی به نام تولیت به وجود آمد. گویشهای تالش، از اللهبخش محله و شاندرمین در مرز گیلان در جنوب تا تالش جمهوری آذربایجان در شمال، از جمله گویش عنبران در بخش نمین اردبیل؛ همگی با گویشهای تاتی شهرود مرتبط هستند. ق با پیداشدن اختلاف بر سر مسئله جانشینی بین فرزندان سلطان حسین بایقرا، شاه اسماعیل از فرصت استفاده کرد و موفق به تصرف مناطق بلخ، مرو، هرات و مشهد بهترین کاشی استخری شد. مرسومترین روش استفاده از سیستم گرمایش غیرفعال خورشیدی در زمین پناه میباشد. کارنگ تعدادی از کلمات تاتی را که در ترکی آذربایجانی نیز استفاده میشوند، مانند dīm «صورت»، zamī «زمین، مزرعه»، olis، آذری ulas «زغال» ذکر میکند. اگرچه مشاهدات و روشهای زبانی او همیشه قابل تأیید نیستند، اما نتیجهگیریهای کلی او اساساً معتبر بود و این تصور گسترده را که هیچ اطلاعاتی در مورد زبان اصلی آذربایجان فراتر از ترکی در دسترس نیست، از بین برد. داستانی که سمعانی دربارهٔ ابوزکریا خطیب تبریزی (د ۵۰۲ه.ق/۱۱۰۹م) و استادش ابوالعلاء معری آورده، مؤبد رواج زبان آذری در آذربایجان در قرن ۵ق/۱۱م است.